medical imagener
تفاوت را احساس کنید!
شاعر اصفهانی: بدنبالت میام هرجا که باشی شاعر شیرازی: سر راهت نشینم تا بیایی همیشه سعی کردم تو زندگیم با کسانی که در برخورد با اطرافیان از کلمه هایی مثل: جوجو، عجیجم، عجقم و... رو استفاده می کنن کنار بیام!
ولی خدایی دیگه تحمل جمله: «تی تال می تونی؟» (چی کار می کنی؟) از توانایی و اعصاب من یکی خارجه دقت کردید هر وقت تو زندگیتون یه روزنه امید پیدا می شه سریع یه "پطروس فداکار" پیدا می شه انگشتش رو می کنه توش ؟
لیوان آب باس شعور داشته باشه وقتی از بیرون میای و پهن زمینی خودش بیاد بگه منو بخور، این دانشمندا چه غلطی می کنند من نمی دونم؟ یعنی ملت فکر می کنن در اتاقای ما، مثه در یخچال خود به خود بسته میشه که پشت سرشون نمیبندنش؟
مدرسه : سه سیب داریم، دو تای دیگر از علی می گیریم، حالا چندتا سیب داریم؟
مشق شب: اگر یک هندوانه سه کیلویی را بین پنج نفر تقسیم کنیم به هر یک چه مقدار میرسد؟امتحان : علی 12 موز دارد، قطار او هفت دقیقه تاخیر دارد، وزن خورشید را حساب کنید
مرد بیکاری برای آبدارچی گری در شرکت مایکروسافت تقاضای کار داد. رئیس هیات مدیره با او مصاحبه کرد و نمونه کارش را پسندید.سرانجام به او گفت شما پذیرفته شده اید.
آدرس ایمیل تان را بدهید تا فرم های استخدام را برای شما ارسال کنم. مرد جواب داد : متاسفانه من کامپیوتر شخصی و ایمیل ندارم.ر ئیس گفت امروزه کسی که ایمیل ندارد وجود خارجی ندارد و چنین کسی نیازی هم به شغل ندارد. مرد در کمال ناامیدی آنجا را ترک کرد. نمی دانست با ده دلاری که در جیب داشت چه کند. تصمیم گرفت یک جعبه گوجه فرنگی خریده دم در منازل مردم آن را بفروشد. او ظرف چند ساعت سرمایه اش را دوبرابر کرد.به زودی یک گاری خرید. اندکی بعد یک کامیون کوچک و چندی بعد هم ناوگان توزیع مواد غذایی خود را به راه انداخت! او دیگر مرد ثروتمند و معروفی شده بود. تصمیم گرفت بیمه عمر بگیرد. به یک نمایندگی بیمه رفت و سرویسی را انتخاب کرد. نماینده بیمه آدرس ایمیل او را خواست ولی مرد جواب داد ایمیل ندارم. نماینده بیمه با تعجب پرسید شما ایمیل ندارید ولی صاحب یکی از بزرگترین امپراتوری های توزیع مواد غذایی در آمریکا هستید. تصورش را بکنید اگر ایمیل داشتید چه می شدید؟ مرد گفت: احتمالا آبدارچی شرکت مایکروسافت بودم.
دوست یعنی اون جمله های ساده و بی منظوری که میگی و خیالت راحته که ازش هیچ سوء تعبیری نمی شه ایــن روزهـــا
به حد کافی خیال بافتم … و تنم کردم … یه کم واقعیت شیرین … لطفا … من رفتم … و تو فقط گفتی برو به …!!! مدت هاست که بی تابم بی تاب بازگشت و کلام آخرت… راستی… به بسلامت بود یا به جهنم؟؟ این روزها زیــــــــادی ساکت شــــــــــده ام ، نمی دانــــــم چـــــــرا حرفــــــــهایم، به جـــــــــــــای گلو از چشمهایم بیرون می آیند…
مادر: پسرمون شام نخورده، خاک به سرم حتما معتاد شده پدر: نه بابا، حتما بیرون یه چیزی با این دخترا کوفت کرده و کسی ندانست كه من هیچ وقت بادمجون دوست نداشتم!..
فقط تو ایرانه که وقتی راننده ی ماشین میخواد دنده عقب بره همه ی سر نشین های ماشین سرشونو به عقب برمیگردونن
|
|